۹ سناریوی جالب برای پیش بینی رفتار همسر آینده مان
یکی از شیوه هایی که قبل از ازدواج شناخت مناسبی از طرف مقابل به ما می دهد این است که وقتی با کسی آشنا می شویم بتوانیم در مورد موقعیت هایی که بعد از ازدواج پیش می آید در قابل یک سناریو با او صحبت کنیم و نوع واکنش و رفتاری که در آن موقعیت دارد را بسنجیم. سپس آن رفتار را با شرایط خود ارزیابی کنیم و ببینیم در آن شرایط می توانیم با هم سازگاری داشته باشیم یا خیر.
امروز می خواهیم به بعضی از این سناریوها اشاره کنیم و شما هم می توانید این مباحث را قبل از ازدواج با فرد موردنظر خود در میان بگذارید.
سناریوی اول: قرار گرفتن در یک موقعیت پیش بینی نشده و خاص
فرض کنید با همسرتان برای برنامه خاصی برنامه ریزی کرده اید مثل برنامه شام در رستوران خوبی که رزرو کردن آن سخت است یا کنسرت گران قیمتی که بلیط های آن را گرفته اید و … . یک ساعت قبل از حضور در برنامه همسرتان با شما تماس می گیرد و می گوید یکی از دوستان دوران کودکی اش از خارج برگشته و فقط امشب در ایران است و به همین دلیل امشب می خواهم با دوستم بیرون بروم و امکان آمدن با شما را ندارم.
در این موقعیت چه واکنشی نشان خواهید داد؟ یا اگر این اتفاق برای شما بیفتد انتظار دارید طرف مقابل چه واکنشی داشته باشد؟
در این شرایط نوع واکنش هر دو طرف اهمیت زیادی دارد. کسی که می خواهد خبر بدهد که نمی تواند در برنامه از قبل چیده شده شرکت کند چه رفتاری باید داشته باشد؟ ابتدا تماس می گیرد و می گوید من خیلی دوست داشتم امشب در کنار تو در این برنامه شرکت کنم و مدت هاست که برای این برنامه لحظه شماری می کنم. در واقع، او باید این اطمینان را به همسرش بدهد که او را دوست دارد و برایش ارزش قایل است. اما اتفاقی افتاده و دوست من فقط امشب در ایران است و من دیگر به او دسترسی ندارم و علی رغم این که دوست دارم در کنار تو باشم مجبورم امشب را با دوستم بگذرانم و تو می توانی یکی از دوستان یا بستگانت را جایگزین من در این برنامه کنی. چنین رفتاری باعث می شود طرف مقابل راحت تر موضوع را بپذیرد.
همسر این فرد از قرار گرفتن در این شرایط قطعا ناراحت است چون برای آن برنامه ریزی کرده است. اگر این ناراحتی را درون خود نگه دارد آزاردهنده خواهد بود و اگر هم بخواهد ناراحتی خود را در قابل خشم و عصبانیت بر سر همسرش خالی کند زندگی دچار مشکل خواهد شد. بنابراین، باید ناراحتی خود را بیان کند و بگوید من برای امشب برنامه ریزی کرده بودم و دوست داشتم تو کنار من باشی و از این که امشب برنامه ما به هم خورده خیلی ناراحتم. یعنی باید احساس درونی خودش را بیان کند اما طرف مقابل را مقصر جلوه ندهد.
سناریوی دوم: وقتی از چانه زدن خوشمان نمی آید
شما اهل چانه زدن نیستید و از این که خودتان یا دیگران چانه بزنند احساس خوبی ندارید اما همسرتان به شدت اهل چانه زدن است. آیا وقتی او مشغول عادت همیشگی خود یعنی چانه زدن است مغازه را ترک می کنید یا بعد از این که از مغازه بیرون آمدید با او دعوا می کنید؟
وقتی این اتفاق می افتد بهترین کار این است که در آن لحظه واکنشی نشان ندهیم اما بعدا ناراحتی خودمان را بیان و دلایل ناراحتی مان را برای او تشریح کنیم و این که طرف مقابل چگونه می تواند کاری کند که دیگر این ناراحتی ایجاد نشود را به او بگوییم.
سناریوی سوم: زندگی با مرد چشم چران
با کسی که قرار است با او ازدواج کنید به رستوران رفته اید و او دائم سرش را برمی گرداند و به خانم های دیگر نگاه می کند. چه برخوردی با او خواهید داشت؟
اولین چیزی که در مقابل چشم چرانی باید به خاطر داشته باشید این است که دلیل چشم چرانی یک مرد این نیست که از شما خوشش نمی آید یا شما جذاب نیستید. خیلی از خانم ها در این موضوع عزت نفس خودشان را از دست می دهند و به همین دلیل دست به آرایش های آن چنانی یا عمل های مختلف می زنند در صورتی که مردشان اصلا به این موارد توجه نمی کند.
چشم چرانی یک فرایند ناخودآگاه است که مرد از دیدن آن خانم ها یک لذت زودگذر می برد و دلیلش این نیست که زن خودش را دوست ندارد یا او برایش جذاب نیست. اما وقتی مورد اتهام قرار بگیرد که تو من را دوست نداری که این کار را می کنی باعث تشدید آن وضعیت می شود.
اگر در این موقعیت قرار گرفتید باید احساس خود را بیان کنید یعنی بگویید می دانم که حواست نبود و ناخودآگاه این کار را انجام دادی اما من از این که تو به خانم های دیگر نگاه می کنی احساس نا امنی می کنم و این حس به من دست می دهد که مرا دوست نداری. تو به من این اطمینان را بده که من را دوست داری. بیان این احساس کمک می کند که طرف مقابل متوجه رفتارش شود و سعی کند این رفتار را اصلاح کند.
البته، اگر این موضوع برای یک خانم خط قرمز مهمی است و قبل از ازدواج تشخیص می دهد که مرد این ویژگی را دارد باید از ازدواج با او صرف نظر کند.
سناریوی چهارم: ارتباط با نامزد قبلی
شما با فردی ازدواج کردید که ارتباط او با نامزد قبلی اش از طریق پیام و تماس، ایمیل، فضای مجازی و … برقرار است و حتی گاهی همدیگر را می بینند. البته، این به معنای وجود یک رابطه عاطفی بین آنها نیست. در این صورت چه واکنشی خواهید داشت؟
باید ناراحتی و احساس تهدیدی که از این رابطه داریم را شفاف کنیم و بگوییم من از این که تو با نامزد سابقت در ارتباطی ناراحتم و زندگیم را بابت این ارتباط در خطر می بینم. همچنین، از او می خواهیم که درباره این ارتباط توضیح دهد. اگر از توضیح او قانع نشدیم می گوییم توضیحات تو شاید برای خودت قانع کننده باشد اما به رفع احساس خطری که من دارم کمکی نمی کند. برای همین من انتظار دارم این رابطه ادامه پیدا نکند.
این سناریو را باید قبل از ازدواج با طرف مقابل مطرح کنید و ببینید او چه واکنشی نشان خواهد داد. در این شرایط خط قرمزهای خودتان را به طرف مقابل نشان می دهید و حریم های خودتان را شفاف می کنید و او هم می بیند می تواند خط قرمزهای شما را رعایت کند یا خیر.
ما اگر خط قرمزهای هم را نشناسیم و ندانیم که می توانیم این خط قرمزها را رعایت کنیم یا خیر بعد از ازدواج به مشکلات جدی بر می خوریم.
سناریوی پنجم: راحت نبودن با دوستان همسر
طرف مقابل شما دوستی دارد که شما با او و همسرش راحت نیستید اما همسر شما می خواهد با آنها دائم رفت و آمد داشته باشد. این افراد در گفتگوهای خود راجع به گذشته و آدم هایی صحبت می کنند که شما آنها را نمی شناسید و هیچ خاطره مشترکی با آنها ندارید و این صحبت ها برایتان جذاب نیستند. در این مورد چه می کنید؟
در اینجا هم باید احساس خودمان را مطرح کنیم و بگوییم من خیلی خوشحال می شوم که تو با دوستانت ارتباط داشته باشی و با آنها راجع به علایقتان صحبت می کنید اما من احساس خوبی از این گفتگوها ندارم چون مسایلی که راجع به آنها صحبت می کنید برای من آشنا نیست و جذابیتی ندارد. این باعث می شود وقتی با هم دیدار می کنیم من احساس می کنم از دایره گفتگوها خارجم و این احساس آزاردهنده است. من دوست دارم با کسانی رفت و آمد کنیم که گفتگوها من را هم در بر بگیرد و احساس نکنم از جمع کنار گذاشته شده ام.
این بیان احساس کمک می کند طرف مقابل مباحثی که بین خودش و دوستانش دارد را به سمتی بیاورد که مورد علاقه من هم باشد و من هم وارد دایره گفتگو شوم. یا این که اگر این امکان وجود ندارد می تواند مرا از حضور در جمعشان معاف کند اما خودش این امکان را داشته باشد که با دوستانش رفت و آمد داشته باشد.
ما باید جایی که آزار می بینیم بدون این که طرف مقابل را مقصر و گناهکار قلمداد کنیم احساس خودمان را بیان کنیم و بگوییم من از این که این اتفاق می افتد ناراحتم نه این که قصد شما آزار دادن من باشد.
سناریوی ششم: ارتباط با کسی که عاشق برنده شدن است
طرف مقابل شما عاشق بردن است و دوست دارد همیشه برنده باشد و موفقیت های خودش را دائما به رخ دیگران می کشد اما این رفتارها باعث آزار شماست. چطور با این مساله مواجه می شوید؟
رفتار مناسب این است که به او بگوییم من از این که تو آدم موفقی هستی خیلی خوشحالم اما وقتی این موفقیت ها را به این شکل بیان می کنی به من احساس تحقیر شدن دست می دهد. البته، تو قصد نداری مرا تحقیر کنی اما من چنین احساسی دارم. وقتی از احساس خودمان صحبت کنیم کمک می کنیم که طرف مقابل با پیامد رفتارش که احساس ماست آشنا شود و باعث می شود به فکر فرو رود و تغییری ایجاد کند که پیامد رفتارش ناراحتی ما نباشد اما وقتی رفتارش را قضاوت کنیم او جبهه می گیرد.
سناریوی هفتم: تغییر مکان زندگی به دلیل تغییر شغل
شما شغل جدیدی پیدا کرده اید و در این شغل ترفیع مقام گرفته اید و افزایش حقوق داشته اید اما باید به یک شهرستان بد آب و هوا بروید و این شرایط برای همسرتان خوشایند نیست در حالی که امکانات و مزایای آن برای شما خوشایند است. فرض کنید خانم هم شاغل است اما این امکان را دارد که شغلش را رها کند و میزان امکانات و مزایایی که آقا به دست می آورد جبران این مساله را می کند. در این شرایط چه می کنید؟
در این شرایط باید با هم گفتگو کنیم و در مورد شرایطی که پیش خواهد آمد حرف بزنیم یعنی درباره چیزهایی که از دست می دهیم و چیزهایی که به دست می آوریم خیلی صریح و شفاف صحبت کنیم. نگرانی های طرف مقابلمان را هم لحاظ کنیم و این نگرانی ها را قابل احترام بدانیم و از او کمک بخواهیم تا به گونه ای این معادله حل شود که نفع خانواده در نظر گرفته شود.
در این شرایط طرف مقابل وقتی ببیند نگرانی ها و دغدغه های ما در نظر گرفته شده و مزایای و معایب موضوع به طور منصفانه مورد ارزیابی قرار می گیرد و خودخواهی در آن وجود ندارد با ما همراهی می کند.
مثلا می توانیم بگوییم درست است که تو در آنجا کارت را از دست می دهی اما می توانیم فرصت بچه دار شدن را در آن شهر داشته باشیم و در عین حال، مزایایی که داریم جبران کار نکردن شما را می کند. وقتی طرف مقابل احساس کند در امور زندگی مشارکت برابر با ما دارد آرام می شود و تا حدود زیادی با منطق موضوع را می پذیرد.
سناریوی هشتم: دخالت خانواده همسر
بستگان همسر آینده شما فضول هستند و در این که کجا بروید، چه چیزی بخرید، از کجا بخرید و به طور کلی در این که چگونه زندگی کنید دخالت می کنند و این نگرانی برای شما ایجاد می شود که بعدا در زندگی مشترک برایتان مشکل ایجاد شود. در این شرایط چگونه رفتار می کنید که آنها متوجه حریم خودشان باشند و بیشتر از آن به زندگی شما ورود پیدا نکنند؟
یک سیاست رفتاری این است که به آنها بگویید من دارم به این موضوع فکر می کنم که دفعه بعد مطابق میل شما خرید کنم و …. اما همان طوری که خودتان می پسندید کار کنید. یا می گویید پیشنهاد شما خیلی خوبی است و ممنون از شما و دفعه بعد این کار را انجام می دهم اما باز هم کار خودتان را انجام دهید. البته، با در پیش گرفتن این سیاست به آنها اجازه می دهید باز هم به دخالت های خودشان ادامه دهند و به مرور زمان آنها متوجه می شوند که شما دورشان می زنید و بالاخره ناراحتی و کدورت ایجاد می شود.
ما باید صریح باشیم و مثلا بگویید من از این که شما دوست دارید این وسیله خانه من صورتی باشد خوشم می آید اما من رنگ قرمز را دوست دارم و این رنگ به من احساس خوبی می دهد. شما اگر دوست دارید برای خانه خودتان این وسیله را بخرید حتما رنگ صورتی که دوست دارید را بگیرید اما من رنگ قرمز را برای خانه خودم بیشتر دوست دارم.
با این رفتار به او نشان می دهیم که برایش احترام قائل هستیم اما حوزه خانه من مربوط به خودم است و دوست دارم در خانه خودم براساس سلیقه خود عمل کنم. پس ضمن این که احترام او را نگه می داریم تفاوت حریم خانه من و خانه او را برایش شفاف می کنیم و متوجه می شود که من در حریم خودم به حرف او توجهی نمی کنم. اگر باز هم به رفتارش ادامه داد شما هم حرف خودتان را با رعایت احترام تکرار می کنید تا بالاخره به این نتیجه برسد که در زندگی شما دخالت نداشته باشد.
سناریوی نهم: انتقاد ساندویچی
مادر همسرتان رفتار نامحترمانه ای با شما دارد و احساساتتان را جریحه دار می کند و همسرتان از شما طرفداری نمی کند. شما در اینجا چه رفتاری دارید؟
وقتی خانواده همسر رفتار نامناسبی با من دارند همسر من باید بی طرف باشد و اجازه دهد من خودم رابطه ام را با خانواده او به تعادل برسانم. هرگونه دخالت همسر در این مساله، رابطه را از تعادل خارج می کند. پس نباید از همسرمان انتظار داشته باشیم در این مورد از ما حمایت کند. اگر من از مادر همسرم ناراحت هستم ناراحتی ام را صریح و بدون بی احترامی باید با خود او مطرح کنم.
باید احساس و حریم خودمان را مشخص و شفاف کنیم و بگوییم اگر این رفتارها افزایش پیدا کند یا ادامه داشته باشد من ترجیح می دهم معاشرتم را کاهش دهم. بهتر است اول دوست داشتنمان را به او نشان دهیم بعد احساسمان را به او نشان دهیم و در نهایت بگوییم البته می دانم که شما ناخواسته این رفتار را انجام دادی و منظوری نداشتی. به اصطلاح انتقادمان را ساندویچ می کنیم و یک جمله منفی را وسط دو جمله مثبت قرار می دهیم تا زهر آن را بگیریم اما در عین حال حریم خودمان را برای او مشخص می کنیم.